خاموشان این دوران کیانند؟
...این مثال ساده و روشن، تصویری از چگونگی زندگی عادی ما ارائه میدهد. انسان هنگام انجام هر عملی ـ خیر یا شر ـ وقتی برای نخستین بار آن را انجام میدهد، آن را سخت و دشوار میبیند، ولی به تدریج برای او آسان میشود و جزئی از زندگی و عادات او میگردد. بسیاری از ما وقتی برای اولین بار سیگار میکشیم برایمان دشوار و ناخوشایند است و احساس تلخی میکنیم، ولی کم کم این موجود زیانبار و خطرناک جزئی جدایی ناپذیر از زندگی و عادتمان میشود. عادت کردن، امری طبیعی و ملموس در زندگی انسان است. یک مثال هندسی بزنم. وقتی فردی در یک خط مستقیم راه میرود، اگر اندکی حتی به اندازه یک قدم از این مسیر منحرف شود، مسلماً از مسیر خود منحرف میشود. در ابتدا تنها چند گام از راه راست دور میشود، ولی هر چه در مسیر منحرف جلوتر رود بیشتر از راه راست دور میشود. در ابتدای انحراف از مسیر، چند گام از راه راست دور میشود؟ فرض کنیم پس از یک ساعت یک کیلومتر، چهار کیلومتر، پنج کیلومتر یا بیست کیلومتر دور میشود، ولی اگر در مسیر نادرست ده ساعت یا یک روز راه برود مسافت بسیار زیادی از راه اصل منحرف میشود و در این صورت بازگشت او به راه درست بسیار دشوار خواهد بود....
...وقتی من مرتکب گناهی میشوم، به پیامدهای آن توجه ندارم و نمیبینم به کجا میانجامد، ولی راهنمای دانا و چراغ هدایت میتواند این پیامدها را ببیند و میداند انحرافی که امروز با یک گام یا ده متر یا یک ... آغاز میشود فردا به صدها و هزاران متر میانجامد. اینجاست که نقش رهبر و پیشوا و راهنما و چراغ هدایت آشکار میشود. ظلم و جرم و اشتباه نسبت به دیگران همیشه نسبت به دیگران همیشه با انجام یک عمل تحقق نمییابد. تنها به این نیست که مال کسی را به زور بگیرم، مال دیگران را به ناحق بخورم، کسی را طرد کنم، به کسی توهین کنم یا شهادت ناحق بدهم. ستم کردن تنها به این نیست که چیزی را به کسی که شایسته آن نیست بدهیم، بلکه ستم کردن با سکوت در برابر پایمال شدن حق هم محقق میشود و همان گونه که شنیدهاید: «کسی که از حق چشمپوشی کند و در برابر آن ساکت بماند، شیطانی لال است»....
...میدانید که امام حسین و فرزندان و برادران و یاران ایشان به شهادت رسیدند و اهل بیت امام به اسارت رفتند. در کربلا زشتترین جنایت و بزرگترین خیانت رخ داد و شدیدترین ستمی که یک ستمگر میتواند انجام دهد، روا رفت. ستمی که در کربلا روا رفت با هیچ ستمی قابل مقایسه نیست ولی جای این سؤال هست که چه کسی این مشکل را پدید آورد؟ چه کسی ستم کرد؟
در این حادثه یک نفر فرمان داد که یزید بود، یک نفر امیر بود، یعنی «ابن زیاد» یکی لشکر را فرماندهی کرد و به کربلا آورد که عمر بن سعد بود، گروهی این فرمان را اجرا کردند و تیراندازی کردند و سنگ انداختند و مستقیماً در کشتن امام حسین علیه السلام دخالت کردند که «شمر» و یاران او سپاه حاضر در کربلا بود.
سؤال این است: اگر در میدان جنگ تنها ابن زیاد و یزید و عمربن سعد بودند، آیا امام حسین به آن شکل دردناک به شهادت میرسید؟ اگر سپاه دشمن بیست یا پنجاه نفر بودند، آیا میتوانستند چنین جنایتی را مرتکب شوند؟ یقیناً نه. پس چگونه توانستند چنین جنایتی انجام دهند؟
به فرمانِ آمران و اقدام عاملان و تأییدِ حامیان و سکوتِ خاموشان.
یعنی میتوانیم بگوییم آن امت همگی با قول و فعل و سکوت و خوشنودی و سکوت و فرمانبری خود بر کشتن امام حسین علیه السلام اجماع کردند. همگی در پدید آمدن واقعه کربلا اتفاق نظر داشتند، جز اندکی از آنان.
این حقیقت چه زمانی برای مردم آشکار شد؟ پس از رخ دادن آن واقعه...
متن کامل این سخنرانی امام موسی صدر را می توانید در سایت یاران صدر بخوانید.